مترادف کلمه entry

کلمه entry مترادف‌های متعددی دارد که هر کدام بسته به متن و زمینه‌ای که کلمه در آن استفاده می‌شود، معنا و کاربرد متفاوتی دارند. در زیر برخی از مترادف‌های رایج و توضیح شرایط استفاده از آنها آمده است:

  1. Access (دسترسی)

    • کاربرد: زمانی استفاده می‌شود که بخواهید به مفهوم اجازه ورود به یک مکان یا دسترسی به چیزی اشاره کنید.
    • مثال: "Entry to the building requires a key card."
      (ورود به ساختمان نیاز به کارت کلید دارد.)
  2. Admission (پذیرش یا اجازه ورود)

    • کاربرد: این مترادف بیشتر زمانی استفاده می‌شود که به ورود رسمی یا پرداخت هزینه برای ورود اشاره کنید.
    • مثال: "The entry fee to the museum is $10."
      (هزینه ورود به موزه ۱۰ دلار است.)
  3. Entrance (ورودی یا ورود)

    • کاربرد: بیشتر برای اشاره به مکان یا لحظه ورود استفاده می‌شود. این واژه می‌تواند هم به فیزیکی (مانند درِ ورود) و هم به لحظه‌ای خاص اشاره کند.
    • مثال: "The main entrance to the park is closed."
      (ورودی اصلی پارک بسته است.)
  4. *Listing (فهرست)

    • کاربرد: وقتی درباره یک آیتم یا ورودی در یک لیست، دیکشنری، یا فهرست صحبت می‌کنید.
    • مثال: "The dictionary contains thousands of entries."
      (این دیکشنری شامل هزاران مدخل یا ورودی است.)
  5. Submission (ارسال یا ارائه)

    • کاربرد: وقتی صحبت از ارائه یک کار، ایده یا شرکت در یک رقابت باشد، این واژه استفاده می‌شود.
    • مثال: "Her entry into the competition was well-received."
      (ورود او به این رقابت به خوبی مورد استقبال قرار گرفت.)
  6. Participation (مشارکت)

    • کاربرد: وقتی به عمل شرکت کردن یا ورود به مکانی یا شرایط خاص اشاره می‌کنید.
    • مثال: "Her entry into politics was unexpected."
      (ورود او به سیاست غیرمنتظره بود.)
  7. Waypoint (راه ورودی یا مکان عبور)

    • کاربرد: گاهی از این واژه در زمینه‌هایی مانند ناوبری، نقشه‌برداری یا تکنولوژی استفاده می‌شود.
    • مثال: "This is the main entry point of the system."
      (این نقطه اصلی ورود به سیستم است.)
آموزش مرتبط  مترادف کلمه great

نکته: هنگام استفاده از مترادف‌های entry، توجه به جمله و بافت معنایی آن بسیار مهم است، زیرا هر کلمه در زمینه خاصی مناسب است و ممکن است جایگزین اشتباه موجب ابهام در مفهوم شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *