مترادف کلمه explore

واژه‌ی explore در زبان انگلیسی به معنای «کاوش کردن»، «بررسی کردن»، یا «جستجو کردن» است. برای مترادف‌های این کلمه، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد. کاربرد هر کدام نیز به زمینه‌ی جمله و نوع استفاده آن بستگی دارد:

1. Investigate – بررسی کردن

  • کاربرد: این کلمه اغلب در موقعیت‌های رسمی‌تر یا علمی به کار می‌رود، به‌ویژه زمانی که به معنای «بررسی عمیق» یا «بررسی برای یافتن اطلاعات دقیق‌تر» باشد.
  • مثال: The scientist investigated the cause of the phenomenon.

۲۱ جمله ضروری برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر (تمرین عملی با فیلم!)

در این ویدیو، 21 جمله کلیدی و کاربردی برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر رو بهتون آموزش میدم. اما نه به روش‌های خسته‌کننده! خبری از گرامر پیچیده و تحلیل‌های طولانی نیست. فقط تمرین عملی و تکرار!

2. Examine – معاینه کردن / بررسی جزئی

  • کاربرد: بیشتر به معنای بررسی دقیق چیزی (معمولاً جزئیات) است. در متون علمی، پزشکی یا آموزشی بسیار استفاده می‌شود.
  • مثال: The professor examined the data thoroughly.

3. Search – جستجو کردن

  • کاربرد: معمولاً برای مواقعی استفاده می‌شود که فرد به دنبال چیزی خاص می‌گردد، مثلاً یک شیء یا پاسخ.
  • مثال: He searched for his lost keys everywhere.

4. Scout – گشت زدن / بررسی کلی

  • کاربرد: بیشتر به معنای گشت زدن برای بررسی کلی مکان یا موقعیتی استفاده می‌شود. معمولاً حالت غیررسمی دارد.
  • مثال: They scouted the area for potential camping spots.

5. Discover – کشف کردن

  • کاربرد: زمانی که چیزی پیدا می‌شود که قبلاً ناشناخته بوده یا کسی درباره آن نمی‌دانسته است.
  • مثال: Columbus discovered America in 1492 (as often claimed).
آموزش مرتبط  25 اصطلاح و عبارت کاربردی انگلیسی برای مکالمات روزمره

6. Probe – کاوش عمیق

  • کاربرد: اغلب برای جستجو و کاوش دقیق و عمیق استفاده می‌شود، مانند تجسس‌های علمی یا تحقیقاتی.
  • مثال: The researchers probed the depths of the ocean.

7. Inspect – بازرسی کردن

  • کاربرد: برای بررسی دقیق چیزی، معمولاً برای یافتن عیوب یا خطاها. معمولاً در زمینه‌های فنی یا مهندسی به کار می‌رود.
  • مثال: The mechanic inspected the car for any issues.

8. Tour – گشت زدن / دیدار از مکان‌ها

  • کاربرد: به معنای گشتن در جایی برای تجربه‌ی مکان‌های جدید، معمولاً در زمینه‌ی گردشگری استفاده می‌شود.
  • مثال: We toured the ancient ruins during our vacation.

9. Navigate – هدایت کردن

  • کاربرد: بیشتر برای یافتن مسیر یا راه خود در یک مکان (فیزیکی یا دیجیتال) استفاده می‌شود.
  • مثال: She navigated through the unfamiliar city streets.

تفاوت‌ها در کاربرد:

  • Explore معمولاً برای وقتی به کار می‌رود که فرد به جستحو و کشف در چیزی جدید علاقه‌مند باشد و شاید هنوز هیچ هدف خاصی نداشته باشد.
  • دیگر مترادف‌ها، بنا به موقعیت، رسمی‌تر، تخصصی‌تر، یا ساده‌تر هستند. برای مثال، investigate و probe حالت علمی و دقیق‌تری دارند، در حالی که tour یا scout حالت ساده‌تر و غیررسمی‌تری دارند.

همیشه باید با توجه به متن و زمینه یابی کرد که کدام مترادف مناسب‌تر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *