واژهی fact به معنای «حقیقت»، «واقعیت» یا «فاکت» است. مترادفهای این کلمه در زبان انگلیسی عبارتاند از:
1. Reality
- معنی: واقعیت یا آنچه واقعی است.
- کاربرد: معمولاً به چیزی اشاره میکند که واقعی و غیرقابل انکار است و بر حالت یا وضعیت واقعی یک موضوع تأکید دارد.
- مثال:
"She refused to accept the reality of the situation."
(او از پذیرش واقعیت شرایط سر باز زد.)
۲۱ جمله ضروری برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر (تمرین عملی با فیلم!)
در این ویدیو، 21 جمله کلیدی و کاربردی برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر رو بهتون آموزش میدم. اما نه به روشهای خستهکننده! خبری از گرامر پیچیده و تحلیلهای طولانی نیست. فقط تمرین عملی و تکرار!
2. Truth
- معنی: حقیقت یا چیزی که صادق و درست است.
- کاربرد: به چیزی که درست است و برخلاف دروغ یا خیالات است اشاره میکند.
- مثال:
"We need to find the truth about what happened."
(ما باید حقیقت آنچه اتفاق افتاده را بفهمیم.)
3. Actuality
- معنی: واقعیت، وضعیت واقعی یا آنچه حقیقتاً وجود دارد.
- کاربرد: بیشتر در زمینههایی استفاده میشود که تفاوت بین انتظارات و وضعیت واقعی تأکید شود.
- مثال:
"The plan sounded great in theory, but in actuality, it didn’t work."
(طرح روی کاغذ عالی به نظر میرسید، اما در واقعیت عملی نشد.)
4. Evidence
- معنی: مدرک یا دلیل برای اثبات یک حقیقت یا واقعیت.
- کاربرد: بیشتر در زمینههای قانونی، علمی یا تحقیقاتی استفاده میشود.
- مثال:
"Show me some evidence to support your claim."
(به من مدرکی نشان بده که ادعایت را تأیید کند.)
5. Data
- معنی: اطلاعات یا دادههایی که میتوانند در تعیین واقعیت یا اثبات حقیقت مورد استفاده قرار بگیرند.
- کاربرد: در زمینههای آماری، علمی و تحقیقاتی استفاده میشود.
- مثال:
"The data confirms the facts."
(دادهها واقعیتها را تأیید میکنند.)
نکته:
- Fact بیشتر به چیزی اشاره میکند که ثابت و غیرقابل تغییر و مبتنی بر دانش مشاهدهای (objective knowledge) باشد.
- برای انتخاب مترادف مناسب، باید مشخص کنید که در چه زمینهای صحبت میکنید یا چه تأکیدی میخواهید داشته باشید (مثلاً علمی، فلسفی، قانونی یا عمومی).