مترادف کلمه guess

کلمه‌ی guess به معنای "حدس زدن" است و چند مترادف برای آن وجود دارد، که هر کدام در زمینه‌ها و موقعیت‌های خاصی کاربرد دارند. در زیر مهم‌ترین مترادف‌های آن همراه با توضیح کاربرد ذکر شده‌اند:

1. Estimate

  • به معنای "تخمین زدن" یا "برآورد کردن" استفاده می‌شود.
  • معمولاً زمانی استفاده می‌شود که بخواهید مقداری یا عددی را به طور تخمینی مشخص کنید، معمولاً بر اساس اطلاعات نسبی.
  • مثال:
    I estimate the cost of the project to be around $500.
    (من هزینه پروژه را حدود 500 دلار تخمین می‌زنم.)

۲۱ جمله ضروری برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر (تمرین عملی با فیلم!)

در این ویدیو، 21 جمله کلیدی و کاربردی برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر رو بهتون آموزش میدم. اما نه به روش‌های خسته‌کننده! خبری از گرامر پیچیده و تحلیل‌های طولانی نیست. فقط تمرین عملی و تکرار!

2. Assume

  • به معنای "فرض کردن" یا "گمان کردن" است.
  • زمانی که اطلاعات کافی ندارید اما چیزی را به عنوان واقعیت در نظر می‌گیرید.
  • مثال:
    I assume he will arrive on time.
    (من فرض می‌کنم که او به موقع می‌رسد.)

3. Speculate

  • به معنای "حدس زدن" یا "گمانه‌زنی" است، معمولاً بر اساس اطلاعات محدود و اغلب در زمینه‌های نظری یا آینده.
  • کاربرد آن بیشتر در بحث‌هایی مانند امور مالی، تحلیل‌ها یا پیش‌بینی‌ها است.
  • مثال:
    Experts speculate that the economy will improve next year.
    (کارشناسان گمانه‌زنی می‌کنند که اقتصاد سال آینده بهبود خواهد یافت.)

4. Surmise

  • به معنای "حدس زدن" یا "استنباط کردن" است.
  • اغلب زمانی استفاده می‌شود که حدس شما بر اساس شواهد بسیار کمی باشد.
  • مثال:
    I surmise she didn’t come because she wasn’t feeling well.
    (حدس می‌زنم او نیامده چون حالش خوب نبوده.)

5. Conjecture

  • به معنای "گمانه‌زنی" یا "حدس زدن" است.
  • اغلب برای حدس زدن درباره‌ی چیزی که اطلاعات کافی در مورد آن وجود ندارد به کار می‌رود.
  • مثال:
    Their theories are based on pure conjecture.
    (نظریه‌های آن‌ها صرفاً بر اساس حدس و گمان است.)

6. Infer

  • به معنای "استنباط کردن" یا "نتیجه‌گیری کردن" است.
  • زمانی استفاده می‌شود که حدس یا نتیجه‌ای بر اساس شواهد یا اطلاعات موجود ارائه می‌شود.
  • مثال:
    From his tone, I inferred that he was angry.
    (از لحنش استنباط کردم که او عصبانی است.)

کاربرد برخی از این کلمات:

  • «Guess» یک کلمه‌ی عمومی است و در محاوره و مکالمات روزمره بیشتر استفاده می‌شود.
  • «Infer»، «Surmise» و «Conjecture» بیشتر در نوشته‌ها یا صحبت‌های رسمی به کار می‌روند.
  • «Estimate» معمولاً برای اعداد، مقادیر، و هزینه‌ها به کار می‌رود.
  • «Assume» برای بیان فرضیات و نقشه‌های اولیه است.
  • «Speculate» بیشتر جنبه‌ی نظری دارد و در بحث‌های علمی یا مالی کاربرد دارد.
آموزش مرتبط  مترادف کلمه busy

بنابراین انتخاب مترادف مناسب بستگی به زمینه و میزان رسمی بودن موقعیت دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *