مترادف کلمه believe

کلمه believe که به معنای «ایمان داشتن»، «باور داشتن» یا «اعتقاد داشتن» است، مترادف‌های متعددی در زبان انگلیسی دارد، که هر کدام در زمینه و بافت خاصی به کار می‌روند. در ادامه، تعدادی از آنها به همراه کاربردهایشان شرح داده شده‌اند:

1. Trust

  • معنی: اعتماد کردن
  • کاربرد: زمانی استفاده می‌شود که به کسی یا چیزی اعتماد دارید و به درستی یا صداقت او اطمینان دارید.
  • مثال: I trust him to do the right thing.
    (به او اعتماد دارم که کار درست را انجام می‌دهد.)

۲۱ جمله ضروری برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر (تمرین عملی با فیلم!)

در این ویدیو، 21 جمله کلیدی و کاربردی برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر رو بهتون آموزش میدم. اما نه به روش‌های خسته‌کننده! خبری از گرامر پیچیده و تحلیل‌های طولانی نیست. فقط تمرین عملی و تکرار!

2. Faith

  • معنی: ایمان داشتن، اطمینان عمیق
  • کاربرد: بیشتر برای ایمان مذهبی یا اطمینان قوی به یک ایده، مفهوم یا شخص به کار می‌رود.
  • مثال: She has faith in their friendship.
    (او به دوستی‌شان ایمان دارد.)

3. Suppose

  • معنی: فرض کردن، احتمال دادن
  • کاربرد: برای حدس زدن یا احتمال دادن بر اساس شواهد یا عقاید استفاده می‌شود.
  • مثال: I suppose she’ll be home by now.
    (احتمالاً او الان خانه است.)

4. Assume

  • معنی: فرض کردن
  • کاربرد: در مواقعی که بدون مدرک کافی چیزی را درست می‌پندارید یا فرض می‌کنید.
  • مثال: I assume you’ve finished your homework.
    (فرض می‌کنم تکالیفت را تمام کرده‌ای.)

5. Accept

  • معنی: پذیرفتن
  • کاربرد: زمانی که چیزی را به عنوان حقیقت یا واقعیت قبول می‌کنید.
  • مثال: She accepted the idea that life is unpredictable.
    (او این واقعیت را پذیرفت که زندگی غیرقابل‌پیش‌بینی است.)
آموزش مرتبط  مترادف کلمه fact

6. Think

  • معنی: فکر کردن
  • کاربرد: هنگام بیان عقاید یا باورهای عمومی و موقتی استفاده می‌شود.
  • مثال: I think he’s telling the truth.
    (فکر می‌کنم او حقیقت را می‌گوید.)

7. Feel

  • معنی: احساس کردن، گمان کردن
  • کاربرد: بیان باور یا فرض مبتنی بر احساس و شهود.
  • مثال: I feel it’s the right decision.
    (احساس می‌کنم این تصمیم درستی است.)

8. Consider

  • معنی: در نظر گرفتن، باور کردن
  • کاربرد: برای تایید چیزی بر اساس تفکر یا بررسی بیشتر استفاده می‌شود.
  • مثال: He is considered a great artist.
    (او به عنوان یک هنرمند بزرگ شناخته می‌شود.)

9. Hold

  • معنی: داشتن (دیدگاه یا باور)
  • کاربرد: برای بیان داشتن دیدگاه یا اعتقاد به چیزی.
  • مثال: She holds strong beliefs about equality.
    (او باورهای محکمی در مورد برابری دارد.)

10. Deem

  • معنی: پنداشتن، فرض کردن
  • کاربرد: بیشتر در متون رسمی برای بیان باور یا نظر درباره چیزی به کار می‌رود.
  • مثال: The proposal was deemed unnecessary.
    (این پیشنهاد غیرضروری پنداشته شد.)

تفاوت‌ها در کاربرد:

  • Believe به معنای عمومی باور کردن یا اعتقاد داشتن است و در همه زمینه‌ها (رسمی و غیررسمی) به‌کار می‌رود.
  • کلمات دیگر معمولاً بستگی به زمینه و شدت باور یا اعتماد فرد دارند. به عنوان مثال:
    • Faith بیشتر برای باورهای قلبی و مذهبی به کار می‌رود.
    • Trust مربوط به اعتماد عملی به اشخاص است.
    • Assume و Suppose به باور یا فرضی بدون اطمینان اشاره دارند.
    • Accept به معنای پذیرش چیزی به‌عنوان حقیقت است.

در استفاده از این واژه‌ها باید توجه داشت که مترادف‌ها کاملاً هم‌معنی نیستند و تفاوت‌هایی جزئی در مفهوم و کاربرد دارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *