مترادفهای کلمهی "behavior" در زبان انگلیسی عبارتاند از:
-
Conduct
- این کلمه بیشتر برای اشاره به نحوهی رفتار یا عملکرد فرد در زمینهی رعایت قواعد، اخلاقیات یا اصول خاص به کار میرود.
- مثال: His conduct at the meeting was exemplary.
- کاربرد: رسمیتر و اغلب در زمینههای اخلاقی یا حرفهای.
- این کلمه بیشتر برای اشاره به نحوهی رفتار یا عملکرد فرد در زمینهی رعایت قواعد، اخلاقیات یا اصول خاص به کار میرود.
-
Manners
- این کلمه بیشتر به رفتارهای اجتماعی فرد خصوصاً آداب و رسوم در تعامل با دیگران اشاره دارد.
- مثال: She has excellent manners at the dinner table.
- کاربرد: در موقعیتهای اجتماعی برای اشاره به ادب و نزاکت.
- این کلمه بیشتر به رفتارهای اجتماعی فرد خصوصاً آداب و رسوم در تعامل با دیگران اشاره دارد.
-
Etiquette
- به مجموعهای از قوانین اجتماعی و فرهنگی برای رفتار در موقعیتهای خاص اشاره دارد.
- مثال: Proper etiquette dictates that you should thank your host.
- کاربرد: دقیقتر و خاصتر، بیشتر در زمینههای رسمی و اجتماعی.
- به مجموعهای از قوانین اجتماعی و فرهنگی برای رفتار در موقعیتهای خاص اشاره دارد.
-
Demeanor
- به طرز و حالت کلی رفتار فرد در یک موقعیت خاص اشاره میکند.
- مثال: Her calm demeanor helped her in resolving the conflict.
- کاربرد: برای توصیف حالت کلی یا تصویر ظاهری از رفتار.
- به طرز و حالت کلی رفتار فرد در یک موقعیت خاص اشاره میکند.
-
Attitude
- به حالت ذهنی و تمایل رفتاری فرد اشاره دارد، که میتواند بر رفتار او تأثیر بگذارد.
- مثال: His attitude towards the project was very positive.
- کاربرد: اغلب در زمینههای ذهنی یا روانی.
- به حالت ذهنی و تمایل رفتاری فرد اشاره دارد، که میتواند بر رفتار او تأثیر بگذارد.
-
Actions
- به اعمال و حرکات ناشی از رفتار اشاره دارد.
- مثال: His actions spoke louder than his words.
- کاربرد: زمانی که به جنبه عملی رفتار اشاره میشود.
- به اعمال و حرکات ناشی از رفتار اشاره دارد.
-
Disposition
- به خصوصیات ذاتی یا خلقوخوی یک فرد اشاره دارد که بر رفتار او تأثیر میگذارد.
- مثال: She has a cheerful disposition.
- کاربرد: برای توصیف شخصیت و خلقوخوی کلی.
- به خصوصیات ذاتی یا خلقوخوی یک فرد اشاره دارد که بر رفتار او تأثیر میگذارد.
-
Character
- بیشتر به ارزشهای اخلاقی و پایبندی به اصول اشاره دارد که رفتار فرد را شکل میدهد.
- مثال: His character defines his behavior.
- کاربرد: در زمینههای عمومیتر و به عنوان توصیف شخصیتی عمیقتر.
- بیشتر به ارزشهای اخلاقی و پایبندی به اصول اشاره دارد که رفتار فرد را شکل میدهد.
تفاوت در کاربرد:
- کلمه "behavior" به صورت کلیتر و جامعتر برای اشاره به هر نوع رفتار (چه خوب و چه بد) در وضعیتی خاص به کار میرود.
- بقیه مترادفها، مثل "manners"، "demeanor"، یا "conduct"، بسته به بافت و شرایط خاص، جزئیتر یا تخصصیتر از رفتار به جنبههای خاصی اشاره میکنند.