کلمه "choice" به معنی "انتخاب" است و مترادفهایی دارد که بسته به بافت جمله و موقعیت میتوان از آنها استفاده کرد. در ادامه برخی از مترادفهای رایج آن و کاربردهایشان آمده است:
-
Option (گزینه)
- کاربرد: به معنای یکی از گزینههای موجود برای انتخاب است.
- مثال: You have several options to choose from.
(شما چند گزینه برای انتخاب دارید.)
-
Selection (انتخاب)
- کاربرد: معمولاً به فرآیند انتخاب یا چیزی که انتخاب شده اشاره دارد.
- مثال: The selection of books at this store is excellent.
(انتخاب کتابها در این فروشگاه عالی است.)
-
Alternative (جایگزین)
- کاربرد: به حالتی اشاره دارد که یکی از دو یا چند انتخاب ممکن است. معمولاً وقتی گزینهای جایگزین گزینه دیگری است.
- مثال: If the first plan doesn’t work, we’ll have to find an alternative.
(اگر برنامه اول کار نکند، باید جایگزینی پیدا کنیم.)
-
Preference (ترجیح)
- کاربرد: وقتی به انتخابی که بر اساس اولویت یا علاقه شخصی است اشاره داریم.
- مثال: My personal preference is tea over coffee.
(ترجیح شخصی من چای به جای قهوه است.)
-
Decision (تصمیم)
- کاربرد: تاکید بر فرآیند تصمیمگیری برای انتخاب چیزی.
- مثال: It’s a tough decision, but I have to make it.
(این تصمیم سختی است، اما مجبورم انجامش دهم.)
-
Pick (انتخاب، برداشت)
- کاربرد: در زبان محاورهای و غیررسمی زیاد به کار میرود.
- مثال: Take your pick of the desserts.
(دسر دلخواهت را انتخاب کن.)
تفاوتها در کاربرد:
- اگر بخواهید از یک لیست گزینهها صحبت کنید و تاکید خاصی بر انتخاب یکی از آنها داشته باشید، option یا alternative مناسب است.
- اگر فرآیند یا نتیجه انتخاب مهم باشد، choice یا selection بهتر است.
- وقتی اولویت یا میل شخصی مطرح است، preference استفاده میشود.
- decision معمولاً به عمل تصمیمگیری اشاره دارد، نه خود گزینهها.
- در محاوره یا گفتار غیررسمی، pick کاربرد بیشتری دارد.
این کلمات بسته به متن و موقعیت ممکن است جایگزین یکدیگر شوند، اما با توجه به نکات بالا میتوان استفادهی دقیقتری داشت.