مترادف کلمه angry

کلمه‌ی angry به معنای «عصبانی» یا «خشمگین» است. مترادف‌های این کلمه می‌توانند بسته به سطح و شدت خشم یا زمینه‌ی استفاده تفاوت داشته باشند. در زیر برخی مترادف‌های رایج و تفاوت کاربرد آن‌ها آمده است:

مترادف‌ها و کاربردها:

  1. Furious

    • به معنای «خشم بسیار شدید» است.
    • معمولاً وقتی از شدت خشم کنترل خود را از دست داده‌اید یا احساسات بسیار قوی را تجربه می‌کنید، کاربرد دارد.
    • مثال: She was furious when she found out about the betrayal.
      (او وقتی از خیانت باخبر شد، به شدت خشمگین شد.)
  2. Upset

    • به معنای «ناراحت» یا «آشفته» است، اما می‌تواند به نوعی خشم ملایم اشاره داشته باشد.
    • بیشتر برای احساس ناراحتی همراه با کمی خشم یا دلخوری استفاده می‌شود.
    • مثال: I was upset that you didn’t tell me the truth.
      (از اینکه حقیقت را به من نگفتی ناراحت شدم.)
  3. Mad

    • در زبان محاوره‌ی آمریکایی به معنای عصبانی است، اما در زبان انگلیسی بریتانیایی ممکن است به معنای «دیوانه» تعبیر شود.
    • این کلمه غیررسمی‌تر است و در مکالمات روزمره استفاده می‌شود.
    • مثال: He got mad when they canceled his order.
      (وقتی سفارش او کنسل شد، عصبانی شد.)
  4. Irritated

    • به معنای «کلافه» یا «عصبانی خفیف» است.
    • بیشتر برای موقعیت‌هایی که چیزی یا کسی شما را آزار می‌دهد و باعث ناراحتی می‌شود، استفاده می‌گردد.
    • مثال: I get irritated when people interrupt me.
      (وقتی مردم حرفم را قطع می‌کنند، کلافه می‌شوم.)
  5. Annoyed

    • به معنای «آزردن» یا «اذیت شدن» است و به نوعی خشم خفیف اشاره دارد.
    • معمولاً وقتی کسی رفتار ناخوشایندی انجام می‌دهد یا چیزی موجب اذیت شما می‌شود، به کار می‌رود.
    • مثال: She was annoyed by the loud music.
      (او از صدای بلند موسیقی آزرده بود.)
  6. Enraged

    • به معنای «عصبانی و خشمگین به شدت» است و گاهی اشاره به خشمی غیرقابل کنترل دارد.
    • این کلمه معمولاً در موقعیت‌های رسمی‌تر یا برای توصیف خشمی شدید استفاده می‌شود.
    • مثال: The news of corruption enraged the citizens.
      (خبر فساد، شهروندان را به شدت خشمگین کرد.)
  7. Pissed off (غیررسمی)

    • این عبارت عامیانه و معمولاً در مکالمات غیررسمی به کار می‌رود.
    • نشان‌دهنده‌ی خشم شدید یا ناامیدی از یک موضوع است.
    • مثال: I was pissed off when they didn’t show up.
      (وقتی آنها نیامدند، واقعاً عصبانی شدم.)
آموزش مرتبط  مترادف کلمه a few

۲۱ جمله ضروری برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر (تمرین عملی با فیلم!)

در این ویدیو، 21 جمله کلیدی و کاربردی برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر رو بهتون آموزش میدم. اما نه به روش‌های خسته‌کننده! خبری از گرامر پیچیده و تحلیل‌های طولانی نیست. فقط تمرین عملی و تکرار!

نتیجه‌گیری:

انتخاب مترادف مناسب بستگی به شدت خشم و فضای مکالمه (رسمی یا غیررسمی) دارد. برای مثال:

  • در مواقع رسمی بهتر است از واژگانی مانند enraged یا irritated استفاده کنید.
  • در مکالمات روزمره می‌توانید از کلمات غیررسمی مانند mad یا pissed off بهره ببرید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *