مترادف کلمه big

کلمه big به معنای "بزرگ" است و مترادف‌های متعددی دارد که هرکدام بسته به زمینه و حالت جمله کاربرد خاصی دارند. در ادامه چند مترادف متداول آن به همراه توضیحات آورده شده است:

1. Large

  • کاربرد: وقتی می‌خواهید به ابعاد فیزیکی یا اندازه چیزی اشاره کنید، "large" معمولاً مترادف مناسبی برای "big" است.
  • مثال:
    • We live in a large house.
    • It’s a large company.

تفاوت: "Large" اغلب رسمی‌تر از "big" است و برای استفاده در موقعیت‌های رسمی‌تر ترجیح داده می‌شود.

۲۱ جمله ضروری برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر (تمرین عملی با فیلم!)

در این ویدیو، 21 جمله کلیدی و کاربردی برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر رو بهتون آموزش میدم. اما نه به روش‌های خسته‌کننده! خبری از گرامر پیچیده و تحلیل‌های طولانی نیست. فقط تمرین عملی و تکرار!

2. Huge

  • کاربرد: برای تأکید بر بزرگی بسیار زیاد چیزی استفاده می‌شود. "Huge" از "big" قوی‌تر است.
  • مثال:
    • The elephant is a huge animal.
    • It was a huge mistake.

تفاوت: "Huge" نشان‌دهنده اندازه یا اهمیت بیشتر نسبت به "big" است.

3. Gigantic

  • کاربرد: به اندازه‌ای بسیار بزرگ یا عظیم اشاره دارد و اغلب در موقعیت‌های توصیفی یا رسمی‌تر استفاده می‌شود.
  • مثال:
    • The Titanic was a gigantic ship.
    • We are facing gigantic challenges.

تفاوت: "Gigantic" معمولاً در موقعیت‌های رسمی‌تر و برای توصیف چیزهای بسیار بزرگ به کار می‌رود.

4. Massive

  • کاربرد: به چیزی که بسیار بزرگ و سنگین یا عظیم است اشاره دارد. می‌تواند هم برای اندازه فیزیکی و هم موارد مفهومی مانند تأثیر استفاده شود.
  • مثال:
    • The rock was massive.
    • He made a massive effort to complete the project.

تفاوت: "Massive" معمولاً حس سنگینی یا قدرت را نیز می‌رساند.

5. Enormous

  • کاربرد: به چیزی که به‌ طور غیرعادی بزرگ است اشاره دارد.
  • مثال:
    • They live in an enormous mansion.
    • There is an enormous amount of data to process.

تفاوت: "Enormous" معمولاً برای توصیف اندازه یا مقدار بزرگ و قابل‌توجه به کار می‌رود.

6. Colossal

  • کاربرد: برای اشاره به چیزی بزرگ‌تر از حد معمول یا شگفت‌انگیز استفاده می‌شود. اغلب در زبان ادبی یا توصیفی دیده می‌شود.
  • مثال:
    • The statue is colossal.
    • The mistake caused colossal damage.

تفاوت: "Colossal" دارای نوعی حس شگفتی و تحسین نسبت به بزرگی چیزی است.

7. Immense

  • کاربرد: معمولاً برای توصیف چیزی بسیار بزرگ در حد غیرعادی مانند مقدار، فضا، یا شدت استفاده می‌شود.
  • مثال:
    • He has an immense amount of experience.
    • The views from the mountain are immense.

تفاوت: نسبت به "big" رسمی‌تر است و به بزرگی که می‌تواند با احساس شگفتی همراه باشد اشاره دارد.

8. Vast

  • کاربرد: بیشتر در مورد فضاهای گسترده یا مقادیر بسیار زیاد استفاده می‌شود.
  • مثال:
    • She looked out over the vast desert.
    • The government invested a vast amount of money in the project.

تفاوت: "Vast" معمولاً عظمت و وسعت چیزی را در بر می‌گیرد.

جمع‌بندی:

  • Big: عمومی و رایج‌ترین کلمه برای اشاره به بزرگی.
  • Large: رسمی‌تر، برای اشاره به بزرگی فیزیکی.
  • Huge/Gigantic/Colossal: بزرگ‌تر از حد معمول، تأکید قوی‌تر بر اندازه.
  • Massive: با حس سنگینی و قدرت.
  • Enormous/Vast: رسمی‌تر، تأکید بر اندازه یا مقدار زیاد.
  • Immense: حس شگفتی و رسمی‌تر نسبت به مقدار یا اندازه.
آموزش مرتبط  مترادف کلمه easy

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *