مترادف کلمه buy

کلمه‌ی "buy" به معنای "خریدن" مترادف‌های متعددی در زبان انگلیسی دارد که هر کدام در زمینه‌های خاصی استفاده می‌شوند. در ادامه چند مترادف مهم آن به همراه توضیح و کاربردشان آورده شده است:

  1. Purchase

    • معنی: خریدن، تهیه کردن
    • کاربرد: رسمی‌تر از "buy" است و معمولاً در متون رسمی، حقوقی، یا تجاری استفاده می‌شود.
    • مثال:
      • I would like to purchase a ticket for tonight’s show.
      • The company is planning to purchase new equipment.
  2. Acquire

    • معنی: به دست آوردن
    • کاربرد: اغلب برای اشاره به کسب یا مالکیت چیزی مخصوصاً در زمینه‌های رسمی و حقوقی استفاده می‌شود و علاوه بر خرید، به روش‌های دیگری مثل ارث یا هدیه نیز اشاره دارد.
    • مثال:
      • The company acquired a new property last year.
      • She acquired a taste for fine wines.
  3. Obtain

    • معنی: به دست آوردن، گرفتن
    • کاربرد: رسمی‌تر است و معمولاً برای اشاره به فرآیند گرفتن (خریدن، قرض گرفتن، یا دریافت کردن) چیزی به کار می‌رود.
    • مثال:
      • You need to obtain permission before entering the building.
      • They obtained the rights to distribute the product in Europe.
  4. Procure

    • معنی: تهیه کردن، تأمین کردن
    • کاربرد: رسمی و فنی، اغلب در زمینه‌های تجاری یا نظامی برای اشاره به فرآیند تأمین یا خرید (به‌ویژه در موارد خاص) استفاده می‌شود.
    • مثال:
      • We need to procure the necessary materials for the project.
      • The army procured supplies for the operation.
  5. Get

    • معنی: گرفتن، به دست آوردن
    • کاربرد: غیررسمی‌تر از "buy" است و معمولاً در مکالمات روزمره استفاده می‌شود.
    • مثال:
      • I need to get some groceries for dinner.
      • Where did you get that jacket?
  6. Pay for

    • معنی: پول پرداختن برای
    • کاربرد: به جای "خریدن" استفاده نمی‌شود ولی برای تأکید بر پرداخت هزینه در ازای کالا یا خدمات به کار می‌رود.
    • مثال:
      • Did you pay for this online?
      • I will pay for the coffee.
  7. Invest in

    • معنی: سرمایه‌گذاری کردن در
    • کاربرد: در مواقعی که چیزی خریده می‌شود که هدف آن بهره‌برداری طولانی‌مدت یا بازدهی است.
    • مثال:
      • He invested in a new car for his business.
      • They decided to invest in real estate.
آموزش مرتبط  مترادف کلمه famous

به صورت کلی، "buy" ساده‌ترین و رایج‌ترین کلمه برای اشاره به "خریدن" در مکالمات روزمره است، اما بسته به سطح رسمی بودن متن یا مکالمه، می‌توانید از مترادف‌های دیگر استفاده کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *