کلمه easy در زبان انگلیسی به معنای «آسان» یا «ساده» است و مترادفهای مختلفی دارد که هر کدام بسته به بافت و شرایط جمله کاربرد خاصی دارند. برخی از مترادفهای رایج easy عبارتند از:
1. Simple
- معنی: ساده، بیآلایش
- کاربرد: وقتی چیزی پیچیده نیست و به راحتی قابل فهم یا انجام است.
مثال:- Learning this software is simple.
- The solution to this problem is simple.
۲۱ جمله ضروری برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر (تمرین عملی با فیلم!)
در این ویدیو، 21 جمله کلیدی و کاربردی برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر رو بهتون آموزش میدم. اما نه به روشهای خستهکننده! خبری از گرامر پیچیده و تحلیلهای طولانی نیست. فقط تمرین عملی و تکرار!
2. Effortless
- معنی: بدون تلاش زیاد، آسان
- کاربرد: برای توصیف چیزی که به هیچ زحمتی نیاز ندارد و به راحتی قابل انجام است.
مثال:- She made the task look effortless.
- His performance was so smooth and effortless.
3. Straightforward
- معنی: سرراست، ساده
- کاربرد: برای بیان چیزی که واضح و بدون پیچیدگی است.
مثال:- The instructions are very straightforward.
- It’s a straightforward process.
4. Uncomplicated
- معنی: بدون پیچیدگی، ساده
- کاربرد: برای چیزی که فاقد مراحل یا عناصر پیچیده است.
مثال:- The design is uncomplicated and user-friendly.
- It’s an uncomplicated problem.
5. Facile (رسمیتر و کمتر رایج)
- معنی: آسان و سریع، بدون عمیق بودن
- کاربرد: اغلب در متون رسمی یا ادبی به معنای آسان و بدون تلاش قابل استفاده است. گاهی بار معنایی منفی دارد (به معنای سطحی).
مثال:- Her explanation was too facile to be convincing.
- It’s a facile victory.
6. Light
- معنی: سبک، آسان
- کاربرد: برای اشاره به چیزی که سنگینی یا سختی ندارد. بیشتر در بافت کارهای فیزیکی یا ذهنی استفاده میشود.
مثال:- He’s only doing light work today.
- This book is a light read.
7. Manageable
- معنی: قابل مدیریت، آسان برای کنترل
- کاربرد: وقتی چیزی قابل کنترل و نه بیش از حد سخت است.
مثال:- The workload is manageable.
- This task is challenging but manageable.
8. Comfortable
- معنی: راحت
- کاربرد: هنگامی که انجام کاری بدون فشار یا سختی است.
مثال:- I feel comfortable doing this job.
- He lives an easy and comfortable life.
تفاوتها و کاربردها:
- برخی مترادفها (مثل simple و straightforward) بیشتر به عدم پیچیدگی اشاره دارند.
- برخی دیگر (مثل effortless و facile) جنبهای از راحتی و بدون زحمت بودن را بیان میکنند.
- کلمه easy کلمهای همهجانبهتر است و در بیشتر موقعیتها میتوان آن را بهکار برد، در حالی که مترادفهای دیگر ممکن است در موارد خاصتر و جملاتی با هدف دقیقتر استفاده شوند.