مترادف کلمه good

کلمه "good" معانی و کاربردهای گسترده‌ای دارد و مترادف‌های آن بسته به زمینه و موقعیت متفاوت هستند. در زیر برخی از مترادف‌های مهم آن و کاربردهای آن‌ها را بررسی می‌کنیم:

مترادف‌های عمومی کلمه "good" (معنای کلی "خوب" یا "مطلوب"):

  1. Excellent (عالی)

    • کاربرد: نشان‌دهنده کیفیت بسیار بالا.
    • مثال: This is an excellent idea.
  2. Great (عالی، فوق‌العاده)

    • کاربرد: برای بیان کیفیت بالاتر از حد معمول یا جلب توجه.
    • مثال: We had a great time at the party.
  3. Nice (خوب، دلنشین)

    • کاربرد: برای اشاره به چیزی دلپذیر یا جالب. بیشتر در موقعیت‌های راحت و معمولی به کار می‌رود.
    • مثال: She is such a nice person.
  4. Fine (خوب، قابل قبول)

    • کاربرد: به معنی "قابل قبول"، "مطلوب" یا "بدون مشکل". اغلب در مکالمات معمولی استفاده می‌شود.
    • مثال: It’s fine if you’re late.
  5. Pleasant (لذتبخش)

    • کاربرد: برای توصیف تجربیات یا چیزهایی که دلپذیر و دوست‌داشتنی هستند.
    • مثال: It was a pleasant surprise.

۲۱ جمله ضروری برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر (تمرین عملی با فیلم!)

در این ویدیو، 21 جمله کلیدی و کاربردی برای شروع مکالمه انگلیسی از صفر رو بهتون آموزش میدم. اما نه به روش‌های خسته‌کننده! خبری از گرامر پیچیده و تحلیل‌های طولانی نیست. فقط تمرین عملی و تکرار!

مترادف‌های کلمه "good" در زمینه اخلاق و رفتار (در معنای "شخص خوب" یا "عمل خوب"):

  1. Kind (مهربان)

    • کاربرد: توصیف کسی که دلسوز و توجه‌دار است.
    • مثال: She’s a very kind person who helps everyone.
  2. Virtuous (با فضیلت)

    • کاربرد: برای توصیف کسی که به اصول اخلاقی پایبند است. بیشتر در متون رسمی یا ادبی استفاده می‌شود.
    • مثال: He lived a virtuous life.
  3. Honest (صادق)

    • کاربرد: اشاره به صداقت و درستکاری.
    • مثال: Being an honest person is important in life.
آموزش مرتبط  مترادف کلمه book

مترادف‌های کلمه "good" در زمینه عملکرد یا نتیجه (در معنای "مفید" یا "موثر"):

  1. Effective (موثر)

    • کاربرد: به معنی داشتن تاثیر مثبت و قابل قبول.
    • مثال: That method is very effective.
  2. Beneficial (مفید)

    • کاربرد: برای اشاره به چیزی که فایده یا سود دارد. بیشتر در متون رسمی به کار می‌رود.
    • مثال: Regular exercise is beneficial for your health.
  3. Helpful (کمک‌کننده)

    • کاربرد: به معنای مفید و کمک‌کننده برای دیگران.
    • مثال: Your advice was really helpful.

مترادف‌های غیررسمی (برای موقعیت‌های مکالمه‌ی روزمره):

  1. Cool (عالی، جذاب)

    • کاربرد: در مکالمات روزمره به معنای خوب، جذاب یا جالب استفاده می‌شود.
    • مثال: That movie was so cool!
  2. Awesome (فوق‌العاده)

    • کاربرد: بیشتر در مکالمات غیررسمی برای تعریف و تمجید شدید به کار می‌رود.
    • مثال: You did an awesome job!

نکته:

استفاده از مترادف‌های مختلف بستگی به میزان رسمی بودن موقعیت، بافت جمله و تأکیدی که قصد دارید روی معنای "خوب" داشته باشید، دارد.
مثلاً در مکالمات رسمی، کلماتی مثل "Excellent" یا "Beneficial" انتخاب مناسبی هستند، ولی در موقعیت‌های روزمره "Nice"، "Great" یا "Cool" رایج‌تر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *